زندگی نامه
بخش ۱ - سرآغاز : خداوندا در توفیق بگشای
بخش ۲ - در توحید باری : به نام آنکه هستی نام ازو یافت
بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت : خبر داری که سیاحان افلاک
بخش ۴ - آمرزش خواستن : خدایا چون گل ما را سرشتی
بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم : محمد کافرینش هست خاکش
بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب : چو طالع موکب دولت روان کرد
بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان : چون سلطان جوان شاه جوانبخت
بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمسالدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز : به فرح فالی و فیروزمندی
بخش ۹ - خطاب زمین بوس : زهی دارنده اورنگ شاهی
بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان : سبک باش ای نسیم صبح گاهی
بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب : مرا چون هاتف دل دید دمساز
بخش ۱۲ - سخنی چند در عشق : مراکز عشق به ناید شعاری
بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب : در آن مدت که من در بسته بودم
بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین : چنین گفت آن سخن گوی کهن زاد
بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز : قضا را از قضا یک روز شادان
بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر : چو خسرو دید کان خواری بر او رفت
بخش ۱۷ - به خواب دیدن خسرو نیای خویش انوشیروان را : چو آمد زلف شب در عطر رسائی
بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز : ندیمی خاص بودش نام شاپور
بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین : زمین بوسید شاپور سخندان
بخش ۲۰ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول : چو مشگین جعد شب را شانه کردند
بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده : ای نام تو بهترین سرآغاز
و . . . بقیه بخش ها