قرآن (وحي منزل بر قلب پبامبر اسلام9)، معجزة بزرگ او است و بر آوردن مثل آن در برخي آيات، تحدي (همانندآوري) شده است؛ ولي تاكنون پاسخي بر تحديهاي قرآن يافت نشده و به نص قرآن، يافت نخواهد شد. در اين مقاله، پس از تعريف معجزه، به سير تاريخي آيات تحدي، اشاره شده؛ سپس وجوه اعجاز قرآن كه شامل اعجاز بياني، يعني چينش واژگان، اسلوب خاص قرآن، سازگاري حروف و معاني، تغيير خطاب در قرآن و اعجاز در صوت و آهنگ قرآن، اعجاز در معارف بلند آن، يعني وسعت معارف و خردمندانه بودن مطالب قرآن، گزارش و تحليل شده و بيان شده كه اعجاز قرآن به همة وجوه آن در كنار يكديگر است.
بحث اعجاز، از آن جهت ضرورت دارد كه دليلي بر صدق ادعاي حقانيت هر پيامبر و مدعي رسالت الاهي است. خواجه نصيرالدين طوسي بر اين امر تأكيد دارد و ميگويد:
راه اطمينان بر راستي هر پيامبري، ارائة معجزه به واسطة آنها بوده است (حلي، بيتا: 275).
بدين جهت، اعجاز هر پيامبري نه براي اثبات وجود خدا، آن چنان كه برخي پنداشتهاند، و نه براي درستي و كارآمدي معارف خود بوده؛ بلكه در اصل، براي صحت ادعاي پيامبري او است.
اعجاز قرآن نيز از آن جهت سودمند بوده و خواهد بود كه نشاني بر رسالت پيامبر اسلام9 و براي همة مخاطبان پيامبر9، از آغاز بعثت تاكنون، دليلي بر صدق نبوت او است؛ زيرا قرآن، عاليترين و گوياترين معجزة پيامبر گرامي اسلام9 به شمار ميرود كه متن آن، همچنان سالم از هر گونه تغيير و تبديل باقي مانده، و وحي الاهي و هم دليل بر آن وحي است و صدق دروني دارد؛ زيرا در اين خصوص، وحي دليل صدق خويش است (ابو زيد، بيتا: 137). عبدالرحمن ابن خلدون (م 808) از اين امر به صورت اتحاد دليل و مدلول ياد ميكند و ميگويد: بزرگترين، شريفترين و گوياترين معجزهها از نظر دلالت، قرآن كريم است كه بر پيامبر ما نازل شده؛ زيرا در اغلب موارد، امور خارقالعاده، چيزي غير از وحي هستند ... ؛ اما قرآن، هم همان وحي مورد ادعا و هم آن معجزه شگفتانگيز است؛ پس گواه آن وحي در خود آن است و به گواهي بيرون خود (همانند ديگر معجزات همراه با وحي) نياز ندارد؛ از اين جهت قرآن، از نظر دلالت، آشكارترين ادله است؛ زيرا دليل و مدلول در آن به هم پيوستهاند (ابن خلدون، 1417: 1/119).